یک دکتر می تواند بگوید مردم بیماریشان را نمی دانند، من باید تشخیص بدهم. یک معلم می تواند بگوید شاگردان راه حل مسئله را نمی دانند، من باید به آنها نشان بدهم. یک راهنمای سفر، می تواند بگوید توریست ها راه را نمی دانند من باید به آنها نشان بدهم . یک مکانیک می تواند بگوید مردم اشکال ماشینشان را نمی فهمند، من باید به آنها بگویم. یک لوله کش می تواند بگوید مردم طریق تعمیر لوله هایشان را نمیدانند من باید به آنها بگویم
یک آرایشگر، یک روانشناس، یک بنا . یک نجار . یک کشاورز . یک صعنتگر می تواند در چهارچوب تخصص خود چنین ادعاهایی بکند.
اما در امور" ایجاد رابطه با خدا " هیچ کسی نمی تواند به دیگری بگوید تو نمی دانی چطور به خدا نزدیک بشوی، من باید به تو بگویم. تو نمی دانی چطور با خدا رابطه برقرار کنی، من باید به تو بگویم. تو نمی دانی چطور خودت را مقبول درگاه خدا بسازی، من باید به تو بگویم. تو نمی دانی چه چیزی باید در عبادت به خدا بگویی من باید به تو بگویم.
ایجاد رابطه شخصی بین انسان و خدا یک حرفه، یا تخصص نیست که نیازمند افراد دارای مقام و مدارج خاصی باشد ، زیرا این یک رابطه عاشقانه و خالصانه حسی و عاطفی، طبیعتی و ماهیتی و غریزی کاملا شخصی بین خدا و انسان ست .
مسیح فرمود: من بر درب قلبت ایستاده ام و اگر تو شخصا خودت قلبت را باز کنی داخل میشوم و مشارکت شخصی باهم خواهیم داشت. ( مکاشفه 3 : 20 )
نقش مبشر و شبان و معلم " خدمت کردن " در جهت تشویق و تجهیز و آمادگی و رشد ایمان افراد ست نه عامل و دلیل و علت و انگیزه و وسیله ایمان آوردن آنها .
راه ایجاد رابطه با خدا مثل راه رسیدن به آب برای بچه های لاک پشت تازه متولد شده است که هیچ نیازی به آموزش و راهنمایی و تقلید ندارند .
جلیل سپهر
Comments